وضعیت طلاق در ایران به استناد آمار
بحران طلاق
اشاره در سال 1365 در برابر هر 340 هزار و 342 ازدواج،35 هزار و 211 طلاق در کشور ثبت شده است این آمار در سال 1375 به 479هزار و 263 ازدواج در برابر 37 هزار و 817 طلاق و در سال 1381 به 650هزار و 960 ازدواج در برابر 67هزار و 256 طلاق میرسد اگر چه آمارهای مربوط به طلاق به دلایل مختلف از جمله ثبت نشدن در دفاتر، جاری کردن صیغه شرعی طلاق بدون درج محضری |
![]() |
دسته بندی | مطالعات خانواده |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
وضعیت طلاق در ایران به استناد آمار
دکتر
محمد میرزایی در مقالهای با عنوان "طرحی از مسایل اجتماعی با تأکید بر
مسأله طلاق و روند تغییرات آن در ایران" به بررسی شاخص نسبت طلاق به
ازدواج طی سالهای 1351 تا 1377 پرداخته است.
در این مقاله آمده است:
"بررسی تغییرات طلاق نشان میدهد که در ایران طی سالهای پس از انقلاب
اسلامی شاخص نسبت طلاق به ازدواج کاهش و در اواسط دهه 1360 افزایش یافته
است. ارقام بیانگر آن است که همواره شاخص مذکور در مناطق شهری کشور به
مراتب بیش از مناطق روستایی بوده است. کاهش شاخص طلاق به ازدواج در فاصله
سالهای 62-1357 نسبت به دوره قبل از آن درکل کشور و بخصوص در مناطق شهری،
رقمی قابل توجه بوده، ولی در مناطق روستایی تفاوتی نکرده است. در سالهای
67-1363 نسبت به دوره قبل از آن (1362-1357) نسبت درصد طلاق به ازدواج، هم
در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی افزایش داشته است." این مقاله
میافزاید: "هر چند در دهه 1370 شاخص نسبت درصد طلاق به ازدواج هم در مناطق
شهری و هم در مناطق روستایی کاهش یافته ولی این کاهش در مناطق شهری
محسوستر از مناطق روستایی بوده است. در مناطق شهری شاخص طلاق به ازدواج از
8/14 درصد در سالهای 56-1351 به 7/10 درصد در سالهای 62-1357 کاهش و سپس
به 1/12 درصد در سالهای 67-1363 افزایش یافته است. این شاخص در مناطق
شهری طی سالهای 73-1368 با افت درخور توجهی نسبت به دوره قبل مواجه بوده
است." دکتر میرزایی در مقاله خود یادآور میشود: "از آنجا که شاخص مقطعی
نسبت طلاق به ازدواج تحت تأثیر نوسانات میزان ازدواج قرار میگیرد، هر چند
برای بیان وضعیت کلی اشویی جامعه شاخص مناسبی است، برای بیان قوت طلاق
چندان مناسب نیست، استناد به میزانهای عمومی ازدواج و طلاق و یا شاخص
نسلی نسبت طلاق به ازدواج برای بیان قوت این دو واقعه حیاتی میتواند
شاخصهای مناسبتری تلقی شود". دکتر میرزایی معتقد است در فاصله سالهای
1355 تا 1375 میزان عمومی ازدواج در کل کشور از 5/4 در هزار به 8 در هزار و
میزان عمومی طلاق از 5/0 در هزار به 6/0 در هزار افزایش داشته است.
میبینیم که در دو دهه اخیر علی رغم افزایش در هر دو واقعه ازدواج و طلاق،
شتاب افزایش میزان ازدواج به مراتب بیشتر از شتاب افزایش میزان طلاق بوده
است و تردیدی نیست که چنین روندی در افت شاخص نسبت طلاق به ازدواج تأثیری
اساسی داشته است.
دکتر میرزایی اظهار میدارد: در ایران نوعی همگرایی را میان شهر و روستا از نظر میزان طلاق ناظر هستیم. در دهههای گذشته یعنی 40-30 سال پیش میزان طلاق در روستا بسیار کمتر از شهر بود. هم اکنون هم در روستا میزان طلاق پایینتر از شهر است، ولی به نوبه خود و نسبت به آن زمان افزایش داشته است و این دومیزان به هم نزدیک شدهاند. این جمعیت شناس میگوید: افزایش میزان طلاق ممکن است مربوط به افزایش طلاق در روستاها باشد که به همین دلیل میزان طلاق در کل کشور نیز افزایش یافته است. دکتر میرزایی تأکید دارد که برای بررسی طلاق به آمارهای دقیق نیاز داریم و این امر کار سادهای نیست زیرا اظهار نظرهایی که برروی آمار طلاق میشود جنبه حدس و گمانش زیاد است.
تحقیقات
نشان میدهد که در سال 1370نسبت طلاق به ازدواج در کل کشور برابر با 76/8
در مناطق شهری 68/10 و در مناطق روستایی44/4 بوده است. همچنین این شاخص در
سال 1380 برای کل کشور 5/9، در مناطق شهری 9/11 و در مناطق روستایی 1/4
درصد بوده است. محاسبه شاخص نسبت طلاق به ازدواج طی سالهای 1365 تا 1381
نشاندهنده نوسانات این شاخص طی سالهای ذکر شده است. اما بهطور کلی این
شاخص طی سالهای 1379تا 1381 مجدداً باروند رو به افزایش روبهرو بوده است.
همچنین محاسبه میزان طلاق که از تقسیم تعداد طلاق بر کل جمعیت بهدست
میآید نشان میدهد که این میزان در سال 1365، 12/7 در سال 1370، 04/7 و
در سال 1375، 29/6 بوده است.
وی معتقد است: مانند همه آمارهای دیگر
جمعیتی ما، در مورد طلاق هم مشکلات اندازهگیری داریم، به همین علت خیلی
محکم نمیتوان در مورد آمارهای طلاق به عنوان آمارهای قطعی و نهایی استناد
کرد. برای بررسی طلاق نیازمند کار کیفی و آمارگیری عمیقی هستیم که این
کارهم باید توسط خود محقق انجام شود تا بتواند درباره تعداد و همچنین علل و
عوامل طلاق عمیقتر کار کند. دکتر میرزایی در پاسخ به این سؤال که آیا
میزان طلاق روبه افزایش بوده است یا نه، میگوید: میزان طلاق رو به افزایش
است و این حرف نادرستی نیست، چراکه ما در زمان خود ناظر به افزایش میزان
طلاق بودهایم که در این افزایش علاوه بر عوامل اقتصادی و اجتماعی باید به
زمینههای روانی - اجتماعی موثر نیز اشاره کرد. این جمعیتشناس ادامه
میدهد: اما در این میان نباید فراموش کرد که میزان طلاق طی سالهای مختلف
ممکن است با نوساناتی مواجه شود. به عنوان مثال گاهی وضع قوانین و مقررات
میتواند میزان طلاق را بالا یا پایین بیاورد و یا به طور مقطعی تغییر دهد.
دکتر میرزایی مسایل حقوقی را در تغییر میزان طلاق بسیار موثر توصیف میکند
و اظهار میدارد: برخی زمینههای قانونی، میتواند طلاق را تسهیل کند و
آمار آن را بالا ببرد و در عین حال در برخی موارد موانعی بهوجود آورد و
آمار آن را کاهش دهد.
روند تحولات دگی خانوادگی از حیث جمعیتشناختی
این استاد دانشگاه تأکید میکند: این واقعه را باید نوعی جبر اجتماعی محسوب داشت چه، سهولت مسافرت و اقامت در کشورهای دیگر به ویژه کشورهایی که طلاق در آنها به آسانی صورت میگیرد، موجب شد که سختگیریهای سابق نتواند در شرایط امروزی همچنان به قوت خود باقی بماند. به نظر دکتر جانی حتیالامکان باید از پیچیدهتر کردن مسائل اجتماعی و تبدیل آنها به گرههای کور و ناگشودنی اجتناب کرد و این نکته را نیز پذیرفت که حداقل، بخشی از راهحلهای مسائل و مشکلات اجتماعی را باید در توجه به دیدگاههای صاحبنظران، جلوگیری از تصمیمگیریهای غیرعلمی و مطالعه نشده، اجتناب از توسل به اقدامات و سختگیریهای ناموجه در مقیاسهای مختلف به ویژه در مقیاس خانواده و سرانجام در درک مقتضیات زمان و الزامات آن جستوجو کرد.
زوجها، فشارهای عصبی و خشونت)، عوامل اقتصادی (فقر و فقدان منابع مالی و امکانات) و عوامل فرهنگی تقسیم بندی کرد.
دکتر کاظمیپور عواملی را که در افزایش میزان طلاق دخالت دارند، در توسعه شهرنشینی، و گرایش دختران به شهرنشینی توصیف میکند و میافزاید: این عوامل میتواند بر کاهش میزان ازدواج مؤثر باشد اما باید توجه داشت که نرخ رشد جمعیت ما 5/1 برابر بوده و ازدواج نیز 5/1 برابر شده است. دکتر کاظمیپور معتقد است: نکتهای که در طلاق مدنظر است این است که هفت سال اول ازدواج را هفت سال خطرناک نامیدهاند. چون در این سالها میزان طلاق بیش از سالهای بعد است. وی میافزاید: شهرنشینی موجب افزایش طلاق میشود. آمارهای طلاق در شهرها نشان میدهد که طی 10 سال گذشته همراه با افزایش میزان شهرنشینی میزان طلاق نیز افزایش یافته است. در روستاها عوامل متعددی مانع از طلاق میشود، از جمله گستردگی خانوادهها و میزان نظارت خانوادهها در آنجاست. عامل دیگر نیز همسان بودن و مرد و هم طایفه بودن آنان است. وی همچنین ادامه میدهد: سهم کسانی که به آموزش عالی راه پیدا کردهاند و به مدارک تحصیلی آنها اضافه شده است، افزایش تنوع فرهنگی و انبوه جمعیت در مناطق شهری از دلایلی است که به افزایش میزان طلاق کمک میکند. دکتر کاظمیپور این عوامل را یک پدیده منفی در نظر نمیگیرد و معتقد است: در گذشته ممکن بود زوجین با یکسری از اختلافات و اشکالات با یکدیگر دگی کنند، اما در حال حاضر دارای استقلال مالی شدهاند و به مشاجرات و به اختلافات تن در نمیدهند و از یکدیگر جدا میشوند. وی با اشاره به رواج عقد محضری در حال حاضر میافزاید: امروزه خانوادهها برای شناخت بیشتر دختر و پسر و محرم شدن، آنان را به عقد یکدیگر در میآورند و با عدم تفاهم از یکدیگر جدا میشوند که این آمار نیز وارد آمار طلاق شده است در حالی که من نام آن را "نامزدیهای نافرجام" گذاشتهام. این پژوهشگر تصریح میکند: در غرب چنین تعصباتی وجود ندارد و آمار طلاق آمار واقعی است. در صورتی که برای ما مقداری از آمار طلاق ظاهری است. نکته دیگر نیز این است که با افزایش تعداد جمعیت در سن ازدواج، تعداد جمعیت در معرض طلاق نیز افزایش پیدا میکند.
وی به بحث تجانس فرهنگی در امر ازدواج و طلاق اشاره میکند و میگوید: ما در جوامع شهری شاهد این هستیم که ازدواجها در یک دایره وسیع همسر گزینی صورت میگیرد ولی در روستاها این انتخاب از هم محلی و قوم و خویش است. اما در کل با وسعت و تنوع فرهنگی فراوانی که در کشورمان وجود دارد افراد نمیتوانند به خوبی یکدیگر را بشناسند، بنابراین بهترین انتخاب میتواند انتخاب از محل دگی باشد چون در اکثر موارد مشکل افراد، نبود تجانس فرهنگی است. وی همچنین به مباحث اقتصادی اشاره میکند و میگوید: عوامل اقتصادی قطعا به افزایش طلاق دامن مید. بسیاری از کسانیکه مشکلات اقتصادی دارند، ازدواج خود را به تأخیر میانداد، بنابراین یکی از عوامل افزایش طلاق ازدواجهای زودرس است، نه به معنی سن کم بلکه به علت نداشتن آمادگی دگی. حاصل این ازدواجها بچههای ناخواسته است. این استاد دانشگاه، مهاجرت را یکی دیگر از عوامل طلاق میداند و معتقد است: به خصوص مهاجرتهای دانشجویی به افزایش میزان طلاق کمک میکند. دانشجویان برای تحصیل به شهرهای دیگر میروند و دیگر به شهر یا روستای خود بازنمیگردند و به دلیل تنهایی به جنس مخالف روی میآورند که این امر خود به ازدواجهای نیاندیشیده میانجامد که اکثر این ازدواجها هم به طلاق منجر میشود. دکتر کاظمیپور با اشاره به تغییرات جمعیتشناختی خانواده میافزاید: در گذشته تعداد فردان 6 یا 7 فرد بود ولی در حال حاضر به 2 یا 3 فرد تعدیل یافته که این گویای آن است که خانواده به سمت خانواده هستهای حرکت کرده است. در حال حاضر گرایش به داشتن فرد کمتر بیشتر شده است که این امر ساختار فیزیکی خانواده را تغییر میدهد ولی از نظر تغییرات اجتماعی، ساختار کاملا در تغییر است.
وی میافزاید: گسست بین خانواده آنها را به صورت جزیره جزیره از هم جدا کرده است، هر کس در اتاق خود با کامپیوتر و تلویزیون خود مشغول به کار است و تلفن و موبایل وسیلهای شده برای ایجاد ارتباط با دوستان خود. این امر سلسله مراتب را از بین برده و پیش کسوت بودن دیگر وجود ندارد. این مسأله تا حدودی به مرحله گذار از سنتی به جامعه صنعتی مربوط میشود و تا حدودی نیز به شیوه حکومتی و قوانین و مقرارت مربوط میباشد. دکتر کاظمیپور عامل دیگر را افزایش سطح دانش بین فردان میداند و معتقد است: با بالا رفتن سطح دانش در بین فردان آنها دیگر پدر و مادر خود را آنچنان که باید قبول ندارد. اگر با آموزش مداوم خانوادهها دانش آنها را بیافزایم به تعدیل این امر کمک میکند. دکتر جانی در خصوص افزایش طلاق و مقایسه آن با ازدواج میگوید: طلاق بر عکس ازدواج واقعه پیچیدهتری است و میتواند متأثر از عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و... باشد. ازدواج خود خواسته و آگاهانه است اما طلاق این طور نیست. طلاق باید از مجاری قانونی بگذرد. اگر این مجاری قانونی که همان مجوزهای طلاق هستند راحت گرفته شود طلاق افزایش پیدا میکند اما اگر بر عکس باشد طلاق افت مییابد. به نظر این استاد دانشگاه، عامل دیگری که در افزایش و یا کاهش طلاق بسیار اثرگذار است، قوانین و چگونگی اجرای آنهاست. وی میگوید: میدانید که به عنوان مثال در کشور ما طلاق تنها با رضایت طرفین انجام نمیشود بلکه باید مراحل قانونی خاصی طی شود و حکم عدم سازش بین و شوهر صادر گردد تا طلاق انجام شدنی باشد. سختگیری قوانین در این مورد، باعث کاهش طلاق و آسانگیری آنها باعث افزایش طلاق میشود، در حالی که ازدواج به حکم قاضی صورت نمیگیرد و در صورتی که دو نفر بخواهند دگی مشترکی را آغاز کنند نیازی به جلب موافقت محاکم قضائی ندارند و حتی ممکن است در شرایطی، بر خلاف نظر والدین خود نیز به این امر اقدام نمایند.
به همین دلیل است که گرچه ازدواج و طلاق در جمعیتشناسی مقولهای واحد محسوب میشود ولی انجام و تحقق آنها عیناً مشابه هم نیست. باید یادآور شد که تعداد ازدواجها با کل جمعیت و یا جمعیت در سنین ازدواج در رابطه است در حالی که تعداد طلاقها با جمعیت ازدواج کرده و نه کل جمعیت و یا جمعیت در سن ازدواج ارتباط دارد و شاخصها و مقیاسهای اندازهگیری آنها نیز با این نگرش، تعریف و محاسبه میشود. به نظر دکتر جانی طلاق با عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی، اعتقادی و معرفتی و حتی تعداد فردان در خانواده ارتباط دارد و یکی از دلایل طلاق، نداشتن فرد و یا قادر نبودن یکی از زوجین به تولید فرد است. وی میافزاید: با توجه به آن که اوج طلاقها در حوالی 3 تا 5 سال بعد از ازدواج اتفاق میافتد، میتوان کنترلو روانی - اجتماعی طلاق علاوه بر زوجین و فردان، حتی در سطح کلان جامعه نیز زمینهساز مسایل و مشکلاتی میشود. دکتر میرزایی در مقاله "طرحی از مسایل اجتماعی باتأکید بر مسأله طلاق و روند تغییرات آن در ایران" به میزان طلاق در کشورهای غربی اشاره میکند: "در کشورهای صنعتی غرب میزان طلاق در مقایسه با قبل از انقلاب صنعتی افزایش یافته است. میزان طلاق در این کشورها در دهههای 1960تا 1970 افزایش چشمگیر یافته و روند صعودی آن همچنان ادامه دارد. در حال حاضر بالاترین میزان طلاق متعلق به کشور آمریکاست که از هر دو ازدواج یکی منجر به طلاق میشود. در کشورهای غربی مفهوم ازدواج از یک نهاد اجتماعی به یک دگی مشترک در تغییر برداشت از طلاق و افزایش میزان آن مؤثر بوده است. همچنین در این دسته از کشورها ارتقاء سطح دگی، استقلال اقتصادی بیشتر ان، انتظارات بیشتر زوجین از ازدواج و کاهش تصور نامطلوب از مطلق یا مطلقهبودن از عواملی بوده که به افزایش میزان طلاق دامنزده است". دکتر کاظمیپور وضعیت ایران را وضعیتی در حال گذار عنوان میکند و میگوید: در حال حاضر همه میگویند نظام خانواده در ایران پابرجاست ولی تقریباً این دید ضعیف است. نظام خانواده ما نسبت به غرب بهگونهای است که شاید در آنجا میزان ازدواج کمتر و میزان طلاق بیشتر باشد ولی نظام اجتماعی بسیار قویتری دارد که تمام مشکلات را حل میکند، به اینمعنی که یک مطلقه دیگر مانند جامعه ما بیوه و بیسرپرست تلقی نمیشود. وی میافزاید: چرا باید در جامعه ما ان هنوز دست نیاز به سوی مردان دراز کنند در صورتی که در غرب این مشکل را حل کردهاند؟
- 16/05/31