سیستم دانلود فایل های دیجیتال

سرو، سایت هر آنچه به دنبالش هستید.

سیستم دانلود فایل های دیجیتال

سرو، سایت هر آنچه به دنبالش هستید.

سیستم دانلود فایل های دیجیتال

این وبلاگ به منظور دسترسی آسان کاربران دانشگاهی و عمومی در جهت یافتن انواع متنوع از فایل های دیجیتال طراحی شده است. این مهم با سایت های و فروشگا های معتبر فروش و دانلود فایل های دیجیتال همکاری دارد. از جمله این سایت ها می توان به :
forush.cero.ir
forush.etl24.com

بایگانی
آخرین نظرات

۵۰ مطلب در جولای ۲۰۱۶ ثبت شده است

تحقیق مقایسه تحول جمعیت دانشجویان دانشگاه آزاد

تحقیق مقایسه تحول جمعیت دانشجویان دانشگاه آزاد

دانلود تحقیق مقایسه تحول جمعیت دانشجویان دانشگاه آزاد

تحقیق مقایسه تحول جمعیت دانشجویان دانشگاه آزاد
مقایسه تحول جمعیت دانشجویان دانشگاه آزاد
بررسی مقایسه تحول جمعیت دانشجویان دانشگاه آزاد
پروژه مقایسه تحول جمعیت دانشجویان دانشگاه آزاد
پایان نامه مقایسه تحول جمعیت دانشجویان دانشگاه آزاد
دسته بندی آمار
فرمت فایل doc
حجم فایل 34 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30

تحقیق مقایسه تحول جمعیت دانشجویان دانشگاه آزاد


قسمتی از متن:

در هفتادمین اجلاس شورای اجرایی انجمن بین المللی دانشگاه های جهان که در شهر تیان جین چین با محوریت آموزش عالی و دسترسی آن برای همگان برگزار شد، مواردی نظیر استراتژیک آینده IAU، وظایف فرهنگی و سیاسی آن و چالش ها و فرصت های آموزش عالی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. دکتر جاسبی عضو شورای اجرایی انجمن بین المللی دانشگاه های جهان در تشریح مصوبات IAU گفت: در این جلاس دو روزه 15 نفر از اعضای اصلی، 10 نفر علی البدل و پنج نفر اعضای دبیرخانه حضور داشتند که مسائل مختلفی نظیر رسالت و ارزش های کلی IAU، رابطه آن با یونسکو و شرایط عضویت دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی در این انجمن مورد بحث و بررسی قرار گرفت. وی افزود: در تعریف جدید پیشنهادی مبنی بر تغییر ساختار حق عضویت، مقرر شد حق عضویت دانشگاه های کشورهایی که سرانه پایینی دارند تا 20 درصد کاهش یابد و سرانه کشورهای متوسط و بالا به ترتیب پنج درصد و تا 20 درصد افزایش یابد. دکتر جاسبی خاطرنشان کرد: همچنین در این اجلاس مقایسه ای بین نقاط قوت انجمن بین المللی دانشگاه ها با سایر انجمن ها صورت گرفت و گزارش مالی سال 2006 و بودجه پیشنهادی سال 2007 نیز اعلام شد. وی به آمار بالای درخواست عضویت دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی دنیا در این انجمن اشاره کرد و گفت: عضویت دانشگاه ها و موسساتی از کشورهای ایرلند، ایتالیا، قزاقستان، لبنان، لهستان، اسپانیا، عربستان و اکراین به تصویب رسید و عضویت 9 دانشگاه دیگر نیز در حال بررسی است. رئیس شورای اجرایی اتحادیه دانشگاه های جهان اسلام به بحث انتشارات و ارتباطات با سایر موسسات دیگر اشاره کرد و گفت: در این گردهمایی گزارشی از اجلاس گذشته انجمن در اسکندریه مصر ارائه شد. عضو منتخب حضرت امام (ره) در شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین به برگزاری همایش بین المللی آموزش عالی و چالش های آن در شهر پکن اشاره کرد و گفت: تضمین کیفیت و اعتبار بخشی آموزش عالی در آینده، محور اصلی این همایش بود. وی افزود: چالش ها و فرصت های آموزش عالی در چهار محور افزایش تقاضا، نیاز برای ارتباط نزدیکتر با بازار کار، رشد تجاری آموزش عالی و جهانی سازی در این همایش مورد بررسی قرار گرفت. دکتر جاسبی با بیان این مساله که در هیچ زمانی از تاریخ بشر تا این اندازه رفاه ملت ها به موضوع آموزش عالی وابستگی نداشته است، گفت: نرخ رشد در کشورهای در حال توسعه از سال 95 تا 2000، 9/1 درصد و از سال 2000 تا 2005 به 7/1 درصد تغییر یافته است که این رقم در مقایسه با انبوه سازی در دانشگاه ها که طبق آمار از سال 91 تا 2004 از 68 میلیون نفر به 132 میلیون نفر افزایش یافته است و پیش بینی می شود در سال 2006 تعداد دانشجویان جهان به بیش از 155 میلیون دانشجو رسیده باشد، نشان دهنده رشد سریع آموزش عالی و پیشی گرفتن آن از نرخ جمیعت است. عضو شورای اجرایی انجمن بین المللی دانشگاه های جهان به جابه جایی دانشجویان در سطح جهان اشاره کرد و گفت: از سال 1980 تا به امروز، این مقدار 50 درصد افزایش یافته است به طوری که در سال 2004، 5/2 میلیون نفر دانشجو در سطح جهان جابه جا شده اند. وی افزود: در همایش مذکور اعلام شد که 67 درصد جابه جایی متعلق به شش کشور آمریکا با 23 درصد، انگلیس 12 درصد، آلمان 11 درصد، فرانسه 10 درصد، استرالیا 7 درصد و ژاپن با 50 درصد است. دکتر جاسبی، تنوع در آموزش عالی و توسعه آن از طریق بخش های خصوصی، مکاتبه ای، از راه دور و الکترونیکی را از دیگر محورهای همایش دانست و گفت: در رشد آموزش عالی بدون مرز (بین المللی) پیش بینی می شود که آمار از 8/1 میلیون نفر در سال 2000 به 2/7 میلیون نفر در سال 2025 برسد؛ یعنی این آمار تا 20 سال آینده از رشد چهار برابری برخوردار می شود. وی ادامه داد: در برنامه پنج ساله کشور چین از سال 99 تا 2004 تعداد دانشجویان به دو برابر افزایش یافته به طوری که اکنون با 4/19 میلیون نفر دانشجو به عنوان بزرگ ترین مجموعه آموزش عالی در دنیا مطرح است. دکتر جاسبی در پایان با بیان این که سیزدهمین اجلاس عمومی IAU در سال 2008 در دانشگاه هلند برگزار می شود، افزود: از کشور ایران حدود 40 دانشگاه در انجمن بین المللی دانشگاه های جهان عضو هستند و اجلاس شورای عمومی سالی یک بار و مجمع عمومی هر چهار سال یکبار برگزار می شود.

دانلود تحقیق مقایسه تحول جمعیت دانشجویان دانشگاه آزاد

  • Mehrdad

مقاله برهان نظم

Mehrdad | Thursday, 7 July 2016، 09:35 PM

مقاله برهان نظم

مقاله برهان نظم

دانلود مقاله برهان نظم

مقاله برهان نظم
برهان نظم
پروژه برهان نظم
پایان نامه برهان نظم
تحقیق برهان نظم
دسته بندی پژوهش ها
فرمت فایل doc
حجم فایل 25 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37

مقاله برهان نظم


قسمتی از متن:

برهان نظم (به انگلیسی: Teleological argument) یکی از مهم‌ترین، رایج‌ترین و آشناترین برهان‌های اثبات وجود خدا است، و در کنار برهان‌های مبتنی بر علیت، دو رکن مهم از باور استدلالی به خدا را تشکیل می‌دهند.

خلاصه برهان

معمولاً منظور از نظم در برهان نظم، نظم غایی است و به همین خاطر به آن برهان غایی (teleological) نیز گفته می‌شود. از دیدگاه مدافعین این برهان، مجموعه‌ای منظم است که هدفمند باشد و اعضای آن مجموعه به‌ گونه‌ای در کنار یکدیگر قرار گرفته باشند که آن مجموعه در مسیر نیل به آن هدف رفتار کند.

از نظر مدافعین این برهان، جهان یک مجموعه منظم است که نمی‌تواند اتفاقی به وجود آمده باشد و باید ناظم باشعوری داشته باشد. جهان ما نشان دهندهٔ وجود نوعی انتخاب است، نه اتفاقی کور. این انتخاب کننده خداست.

با آن‌که در کلام اسلامی به آن توجه چندانی نمی‌شود و بیشتر به مسیحیت تعلق دارد، مفسرین بسیاری از آیات قرآن را بیان کنندهٔ این برهان می‌دانند. برهان ساده‌است، و برای همین عمومیت زیادی دارد:

در جهان شکل‌های مختلفی از نظم وجود دارد، و می‌دانیم که نظم بدون ناظم ممکن نیست، و یک مجموعهٔ منظم نمی‌تواند اتفاقی شکل گرفته باشد، پس جهان ناظمی دارد.

بدون شک مثال‌های زیادی در این مورد وجود دارد. مثلاً می‌گویند، ساعت به آن کوچکی طوری‌ است که نمی‌توان قبول کرد سازنده‌ای نداشته باشد، حال چطور می‌توانیم قبول کنیم که کل جهان با عظمتی بسیار بیشتر از آن بتواند سازنده‌ای نداشته باشد؟

 

برهان نظم از منظر شهید مطهری
برهان نظم از منظر شهید مطهری: مقدمه: عمومی ترین و ساده ترین طریقت در اثبات وجود خداوند برهانی است که از آن به برهان نظم یا غایت شناختی یاد می کنند. معمول ترین ادله بر وجود خداوند در تمامی ادیان و مذاهب الهی در طول تاریخ همواره برهان نظم بوده است. از این رو چه در تفکر اسلامی و چه در تفکر غربی مناظرات و جدلهای فراوانی حول این برهان شده است. بسیاری بر این اعتقادند که برهان نظم اساسا یک برهان فلسفی نیست بلکه ریشه و پایه ی تجربی دارد. زیرا اساس شکل گیری برهان نظم را روش تمثیل می دانند. از اینرو ادله ی نظم را دارای استحکام کمتری نسبت به سایر براهین خداشناختی می دانند. ویلیام پالی معاون اسقف کارلیسل و فیلسوف برجسته ی قرن هجدهم برهان نظم را در کتاب " الاهیات طبیعی " اینگونه تقریر کرده است: " فرض کنید در حال عبور از صحرایی پای من به سنگی برخورد کند و با این سوال رو برو شوم که چگونه این سنگ در آنجا قرار گرفته است. ممکن است پاسخ دهم که تا آنجا که من می دانم، این سنگ همواره اینجا بوده است. احتمالا اثبات نامعقول بودن این پاسخ چندان آسان نخواهد بود. اما فرض کنید که بر روی زمین ساعتی یافته ام و باید بررسی شود که بودن ساعت در آن مکان چگونه اتفاق افتاده است. بسیار بعید است که پاسخ قبلی به ذهن من خطور کند. یعنی اینکه تا آنجا که می دانم این ساعت همواره اینجا بوده است. اما چرا این جواب نباید آنگونه که برای سنگ مفید بود برای ساعت مفید باشد؟ چرا جواب مذکور آنگونه که در مورد اول قابل قبول بود در مورد دوم پذیرفتنی نیست؟ تنها دلیل آن است که وقتی ساعت را وارسی می کنیم می بینیم اجزای گوناگون آن برای هدفی پرداخته و به یکدیگر مرتبط شده اند. ( چیزی که در مورد سنگ نمی توان کشف نمود. ) مثلا این هدف که اجزای مذکور آنگونه طرح ریزی و به هم پیوند داه شده اند که تولید حرکت کنند و حرکت مذکور چنان تنظیم شده است که زمان را در شبانه روز نشان دهد. یعنی اگر اجزای مختلف به گونه ای متفاوت از آنچه هستند ساخته می شدند، مثلا در اندازه ای متفاوت با آنچه که دارند یا به هر روش یا ترتیب دیگری غیر از وضعیت کنونی تعبیه شده بودند، در این صورت یا اساسا هیچ حرکتی در ساعت به وقوع نمی پیوست و یا هیچ حرکتی که تامین کننده ی کاربرد کنونی آن باشد، واقع نمی شد. " در حقیقت پالی برهان خود را اینگونه مطرح می کند: او می پرسد اگر ساعتی را در بیابان ببینید در مورد آن چه فکری می کنید؟ مسلما هیچوقت فکر شما به این سمت سوق پیدا نمی کند که به طور اتفاقی این ساعت در بیابان و با کمک پدیده های طبیعی ساخته شده است. بلکه تصور می کنید این ساعت با این نظم و هماهنگی بین اعضایش باید صانعی آگاه و مدبر داشته باشد. زیرا عوامل طبیعی دارای خصیصه و ابزار مناسبی برای ایجاد این تدبیر نیستند. مهمترین عاملی که وجود صانع را تایید می کند وجود هدف و غایت به خصوصی ( نمایش زمان ) برای این شئ است که تعیین آن تنها از عهده ی شعوری آگاه بر می آید و امکان شکل گیری تصادفی این ساعت را منتفی می کند. بدین سبب حتی اگر هماهنگی و نظم موجود در شئ تصادفی و وابسته به خصائل ذاتی طبیعت باشد غایتمندی آن تنها می تواند معلول شعوری مدبر باشد. بنابراین هماهنگی ای که غایتمند باشد دلالت بر وجود ناظمی آگاه دارد و این هماهنگی متناسب با نوع و میزان آگاهی و تدبیر ناظم است. در نتیجه نظم گسترده تر حاکی از وجود ناظم آگاه تر است. با توجه به این دانسته ها پیلی به اقامه ی برهانی می پردازد: 1- هر نظمی (هماهنگی غایتمندی ) دال بر وجود ناظمی است و نظم گسترده تر حاکی از وجود ناظم بزرگتر است. 2- با توجه و دقت به ساختار اجزای عالم به این نتیجه می رسیم که نظمی بس عظیم و سترگ در عالم موجوداست. 3- بنابراین وجود عالم حاکی از وجود ناظم بزرگی است. روش تمثیل در تفکر غربی دست مایه ی انتقادات محکم بسیاری از فیلسوفان برجسته ی اروپایی شد و این باعث شد تا از قدرت برهان نظم به مرور زمان بیشتر و بیشتر کاسته شود. بسیاری از فلاسفه از هیوم گرفته تا میل و راسل معتقد بودند که تمثیل مورد استفاده در برهان نظم از لحاظ منطقی، قیاس معتبری نیست و مسلما نمی تواند ضامن یک نتیجه ی یقینی و الزامی باشد. آنها معتقد هستند استفاده از روش تمثیل تنها در شرایطی مقدور است که بتوان از منظر موضوع مورد بحث شباهتی اساسی بین مثال مطرح شده و شئ مورد بررسی پیدا کرد و اگر شباهت اساسی و مبتنی بر موضوع مورد بحث یافت نشود کارآمد نخواهد بود. نظر آنها این است که در برهان نظم این شباهت اساسی میان ساختار عالم و اشیاء مورد بررسی، مانند ساعت مصداق پیدا نمی کند.آنها این عدم شباهت را در نوع تجربه ای می داند که ما از عالم و اشیای مثال زده شده (مثلا ساعت ) داریم. در نگاه این دسته از فلاسفه، تجربه ی ما نسبت به ساعت و دیگر ابزار و مصنوعات انسان ساز پیشینی است اما مسلما ما چنین تجربه ای نسبت به عالم نداریم. مقصود از تجربه ی پیشینی حافظه ی ما درباره ی منشا شئ مورد نظر است. مثلا ما به خوبی می دانیم که ساعت شئی انسان ساز است زیرا واجد این تجربه هستیم که همیشه ساعتها به دست انسان ساخته شده اند و هیچ وقت خلاف این، مشاهده یا گزارش نشده است. بنابراین ذهن ما به روش استقراء و با تکیه بر تجربیات قبلی نتیجه می گیرد که ساعت شئی انسان ساز است و این می تواند ناشی از نظم ذاتی موجود در ساعت نباشد و فقط تجربه ی پیشینیمان ما را به این نتیجه برساند. اما ما هیچ وقت ناظر پیدایش جهان نبوده ایم که چنین تجربه ی پیشینی ای داشته باشیم. در نتیجه دلیلی وجود ندارد که بر مبنای آن نتیجه بگیریم در جهان نوعی نظم ذاتی غایتمند وجود دارد که مصنوع شعور آگاه و مدبر است. از اینرو این عدم مشابهت ضعف بزرگی در برهان نظم به حساب می آید. این دیدگاه خدشه ای به روش استقرائی برهان نظم وارد نمی کند و تنها روش تمثیل را از لحاظ منطقی نامعتبر می شمارد. در نتیجه می توان پذیرفت که احتمال شکل گیری تصادفی عالم بعید است و این هماهنگی و دقت موجود در پدیده ها باید هدفمند باشد. این انتقاد موجب می شود که دیگر دلیلی برای قائل شدن به علت فاعلی برای پدیده های عالم نداشته باشیم و احتمال قائم به ذات بودن پدیده ها را منتفی نشماریم در حالی که فلسفه ی الهی علت غایی را متضمن وجود علت فاعلی قائم به غیر می داند. برای مثال دیوید هیوم، فیلسوف تجربه گرای انگلیسی در کتاب " محاورات درباره ی دین طبیعی " از زبان فیلون شکاک که مظهر دیدگاههای شک گرایانه ی خود هیوم است نظریه ی کلئانتس، شخصیت دیگر داستان را که به برهان نظم معتقد است، چنین نقد می کند: " اگر ما خانه ای ببینیم، کلئانتس! با بزرگترین یقین و اطمینان نتیجه می گیریم که آن خانه معمار یا بنایی داشته، زیرا این دقیقا آن نوع معلولی است که تجربه کرده ایم که از آن نوع علت ناشی و صادر می شود. اما مطمانا تصدیق نخواهیم کرد که جهان چنین شباهتی به یک خانه دارد که ما بتوانیم با همان یقین و اطمینان، یک علت مشابه استنباط کنیم. یا بگوییم شباهت در اینجا تمام و کامل است. این عدم شباهت طوری روشن است که بیشترین ادعایی که می توانی بکنی فقط یک حدس و ظن و فرضی درباره ی یک علت مشابه است. ممکن است ماده، علاوه بر روح، در اصل منشا یا سرچشمه ی نظم در درون خود باشد و تصور اینکه چندین عنصر به واسطه ی یک علت درونی ناشناخته ممکن است

دانلود مقاله برهان نظم

  • Mehrdad

مقاله برهان

Mehrdad | Thursday, 7 July 2016، 09:35 PM

مقاله برهان

مقاله برهان

دانلود مقاله برهان

مقاله برهان
برهان
تحقیق برهان
پروژه برهان
پایان نامه برهان
دسته بندی پژوهش ها
فرمت فایل doc
حجم فایل 15 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17

مقاله برهان


قسمتی از متن:

بهترین راه کوتاهترین راه:

برای طی طریق برهانی برای اثبات وجود خداوندگار بهترین شیوه آن است که از کوتاهترین راه حرکت کنیم. چرا که علاوه بر آن که زودتر به مقصود می‌رسیم با موانع کمتری هم مواجه خواهیم شد. اما کوتاهترین راه در این مسیر آن است که از مقدمات کمتری بهره گرفته شود و مقدماتش نیز به سادگی و با اندک تأملی قابل اثبات باشند. در طول تاریخ فلسفه و کلام، اندیشمندان برای دستیابی به چنین راهی تلاشهای زیادی کرده‌اند (شکرالله مساعیهم) و دست‌آوردهای زیادی داشته‌اند اما شاید یکی از بهترین و دقیق‌ترین آنها همان است که جناب شیخ‌الرئیس بوعلی سینا مبتکر آن بوده است. برهان مرحوم شیخ‌الرئیس به برهان وجوب و امکان معروف است. از این برهان تقریرات گوناگونی شده است و به صورتهای مختلفی طرح گردیده است که شاید بهترین صورتش همان باشد که در کتاب شریف اشارات و تنبیهات آمده است.

 

برهان وجوب و امکان

 

وجوب و امکان دو اصطلاح فلسفی هستند. می‌دانیم که موضوع فلسفه، موجود است (یا موجود بما هو موجود) و یکی از بحثهای فلسفی، مباحث تقسیمی فلسفه است که با تقسیم موجود به اقسام گوناگون، مسائل مختلف فلسفی ایجاد می‌شود و در فلسفه از آنها بحث می‌شود. مثل تقسیم موجود به ذهنی و خارجی یا تقسیم موجود به علت و معلول. یکی از آن بحثها نیز تقسیم موجود به واجب‌الوجود و ممکن‌الوجود است. با این توضیح که:

 اگر به موجودات جهان نظری بیفکنیم از دو حال خارج نیستند, یا وجود برای آنها ضروری است به طوری که حتما باید وجود داشته باشند و در صورتی که نباشند محال پیش می‌آید و یا وجود برای آنها ضروری نیست یعنی این طور نیست که حتماً باید وجود داشته باشند بلکه هم وجودشان ممکن است و هم نبودشان ممکن. یعنی در واقع نه وجود برایشان ضروری است و نه عدم. به گروه اول از موجودات واجب‌الوجود و به گروه دوم ممکن‌الوجود گفته می‌شود.

می‌توان تقسیم بالا را به شکل دیگری نیز مطرح کرد. هر مفهومی را در نظر بگیریم و آن را با وجود بسنجیم از سه حال خارج نیست: یا وجود برایش ضروری است به طوری که محال است وجود از او گرفته شود. یعنی حتماً باید موجود شود پس عدمش محال است و یا برعکس عدم و نیستی برایش ضروری است به طوری که محال است بوجود بیاید و حتماً باید معدوم باشد و یا نه وجود برایش ضروری است و نه عدم، یعنی این طور نیست که حتماً باید موجود باشد به طوری که عدمش محال باشد یا حتما باید معدوم باشد به طوری که وجودش محال باشد بلکه هم می‌تواند وجود داشته باشد و هم می‌تواند معدوم باشد. به قسم اول واجب‌الوجود و به قسم دوم ممتنع‌الوجود و به قسم سوم ممکن‌الوجود گفته می‌شود. واجب‌الوجود مانند: خداوند متعال، ممتنع‌الوجود مانند: شریک خدا و ممکن‌الوجود مانند: انسان. هریک از این سه گروه یعنی واجب‌الوجود و ممکن‌الوجود و ممتنع‌الوجود، احکام ویژة خود را دارند که به تدریج بعضی از آنها بیان می‌شود.

باید دانست که این تقسیم در واقع تقسیمی عقلی است یعنی دوران بین نفی و اثبات است و به گونه‌ای است که محال است قسمی به آن افزوده یا قسمی از آن کاسته شود. همان‌طور که ویژگی همه‌ی تقسیمات عقلی همین است. در حقیقت تقسیم مفاهیم به این صورت است که هر مفهوم را که با وجود بسنجیم یا وجود برایش ضروری است و یا ضروری نیست. قسم اول واجب الوجود نام دارد. حال اگر وجود برایش ضروری نبود یا عدم برایش ضروری است یا عدم برایش ضروری نیست. قسم اول (که عدم برایش ضروری است) ممتنع الوجود و قسم دوم ممکن الوجود نامیده می‌شود.

      اگر توجه کرده باشید در تقسیم موجودات آنها را تنها به دو قسم واجب‌الوجود و ممکن‌الوجود تقسیم کردیم و نامی از ممتنع‌الوجود نبردیم. اما در تقسیم مفاهیم، آنها را به سه گروه تقسیم کردیم. علت این است که در تقسیم موجودات نمی‌توان ممتنع‌الوجود را به عنوان یک قسم از موجودات فرض کرد زیرا ممتنع‌الوجود وجودش محال است و بنابراین چیزی که وجودش محال است نمی‌تواند قسمی از موجودات فرض شود. اما در تقسیم مفاهیم با چنین مشکلی روبرو نیستیم زیرا می‌توان گفت که یک مفهوم را اگر با وجود بسنجیم، اگر وجود پیداکردنش در خارج از ذهن محال بود، ممتنع‌الوجود نام دارد.

حال با توجه به مقدمة بالا به اصل برهان می‌پردازیم.

دانلود مقاله برهان

  • Mehrdad

دسته بندی پژوهش ها
فرمت فایل doc
حجم فایل 44 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 42

پایان نامه عربی(الحدیقه الأولی معنی النحو فی الاصل وحدة اصطلاحأ)


قسمتی از متن:

فبیّنَ ذلک کلّه مقدّماً له فقال: غُرةً أی هذه غرّة، بضمٌ الغین المعجمة و تشدید الراءِ المهملةِ، و هی بیاضٌ فی جبهة الفرسِ فوقَ الدرهمِ، والغرّةُ من الشهر لیلةُ استهلالِ القمر. و فی الصحاح، غرّةُ کلِّ شیءٍ أولُه و أکرمُه. فعلی النفسیرین الأوّلینِ یکون فیه استعارة مطلقة النحو. قال ابوالفتح بن جنّی فی الخصائص: هو فی الأصل مصدرٌ شایعٌ، أی نحوتُ نحواً، کقصدتُ قصداً، ثُمَّ خصّ به انتحاء هذا القبیل من العلم. کما أنَّ الفقهَ فی الاُصل مصدرُ فقهتُ الشیءَ أی عرفتُه، ثُمَّ خَصّ به علمَ الشریعةِ من التحلیل و التحریم وذکر له نظائر فی قصر ما کان شایعاً فی جنسه علی أحدّ انواعه.

قال: و قد استعملته العرب شرفاً، أنْشَدَ أبوالحسن1:[من الرجز]

7- یَحْدُوبها کُلُّ فتًی هَیَّاتِ                  و هُنَّ نحوَ البیتِ عامدات2

انتهی.

قبل و إنّما سُمّی هذا العلمَ به لأنّ أمیرَ المُومنینَ(ع) لمّا أمْلَی أصُولَه عَلَی

أَبی الأَسود- کما تَقَدَّمَ- قال له: انْحُ هذا النحوَ یا أبا الأَسود، فَسُمّی به تبرّکاً بلفظه3 الشریف، و اصطلاحاً علمٌ و هو کالجنس یدخلُ فیه جمیعُ العلومِ علی تفاوت معانیها.

«بقوانین ألفاظ العرب»: القوانینُ جمعُ قانونٍ، و هو فی الأَصل لفظٌ یونانی أو سریانیٌ موضوعٌ لمسطر4 الکتابة، و فی الاصطلاح قضیّة کلیّة یتعرّفُ منها أحکامُ جزئیاتِ موضوعِها کقولنا: کلُّ فاعلٍ یجبُ رفعُه، و کلُّ مفعولٍ یجبُ نصبُه5، و کلُّ مضافٍ إلیه یجبُ جرُّه.

و تُرادفُه القاعدةُ والأصلُ و الضابطُ. و هذا افصلٌ أخرج به مالیس بقوانین ألفاظ العرب و علم اللغة، فإنَّه لیسَ بقواعد کلّیّه بل بجرئیّات، و قولُه من حیث الإعراب و البناء أخْرَجَ به ماعدا العلمَ المقصودَ، فانطبق التعریفُ علیه جامعاً مانعأ.

واعلم أنّ هذا الحدَّ جارٍ عَلی عُرفِ الناس اِلآنَ من جعلِ علم التصریفِ قسماً برأسه غیرَ داخلٍ فی علم النحو، والمتعارفُ قدیماً شمولُ علم النحوِلَهُ، و کثیراً ما ینجرّ مسائل من أحد الفنّین إلی الآخَر لِمَا بینَهما من شدّة الارتباط، و لم یکن السلف کسیبویهِ فمَن بعده یُفردون أحدهما عن الآخر بالتضنیف إلّا ما کان عن ابی عثمان المازنی1 و تلاه أبوالفتح بن جنّی و الزمخشرتی و ابن الحاجت و ابن هشام و غیرهم کالمصنف هنا، و فی التهذیب و ممن سلک عُرفَ المتقدّمین مِن المتأخرین.

جمال الدّین ابن مالک و ناظر الجیش2 و الوحّیان و علیه فیقال عوضاً من قولهم من حیثُ الإعرابِ و البناءِ، مِن حیثُ الإفرادِ و الترکیب.

[فائدة علم النحو و موضوعه و تعریف الکلمة و اللفظ]

« و فائدِتُه حفظُ اللسانِ عن الخطاءِ فی المقال» أی فی الکلام و الاستعانةُ علی فهم کتاب الله تعالی و السّنه و مسائلِ الفقه و مخاطبةِ العرب بعضِهم بعضاً. قیلَ و مِن ثَمَّ کانت معرفتُه واجبةً، لأن تعلّمَ الشرایع الواردة بلغة العرب لایَتِمّ إلّا به، و کلُّ ما لایَتِمُّ الواجبُ المطلقُ إلّا به فهو واجبٌ.

ثُمَّ الحنُ مِن أقبح الأشیاء فی الانسان، قال بعضُهم:« لَإن أقْرأ فاسقطْ أحبّ الّی من ان أقرا فالحن» و کتبَ کاتبٌ لأبی موسی الأشعری3، إلی عمر من ابو موسی الأشعری، فکتب الیه عمرُ: عزمت علیک لما قنعت کاتبک سَوطاً. و ذکر ابو عبیدة1 أنَّ هذا الکاتب هو حصین بن أبی الحرّ العنبریّ و أولاده یُنکرون ذلکَ أشدَ الانکار.

و قال رجلٌ لِبَنیه: یا بَنیَّ أصْلِحوا من ألسنتکم، فإنَّ الرجلَ تَنُوُبُه النائبةُ فیجبُ أنْ یتجمّلَ فیها فیستعیر من أخیه دابته و ثوبه، و لا یجدُ مَن یعیرهُ لسانَه ولله درُّ مَنْ قالَ:[من الکامل]

8- النحوُ یبسطُ من لسان الألکن           والمرءُ یکرمه إذا لم یلحن

     فإذا اطلبتَ من العلوم أجلَّها            فأجلُّها منه مُقیمُ الألسنِ2

« و موضوعُه» موضوُع کلِّ علمٍ، ما یبحثُ فی ذلک العلم عن عوارضه الذاتیة و هی اللاحقةُ له أو لجزئَه أو لغرض یساوی ذاته کالتعّجب اللاحق للذات لابواسطة و کالحرکة الإرادیة اللاحقة لِلْإنسان بواسطة أنَّه حیوانٌ و لاشکَ أنّه جزءُ الإنسان و کالضحک العارض لِلْإنسان بواسطة التعجّب.

«الکلمة والکلام» هذا أحَدُ الأقوال الثلاثه فی موضوع علم النحو فقد قیل إنَّ موضوعَه الکلمةُ فَقَط، لأنّه إنّما یُبحَثُ فیه عن الإعراب و البناء و ما یتعلّق بهما، و لاریبَ أنَّ ذلکَ مِن الأحوالِ اللاحقةِ للکلمة و أمّا الحکمُ علی بعض الجمل بالعراب المحلیّ فلتنزیلها منزلة المفرد و وقوعِها موقعَه و قیل إنَّ موضوعَه الکلام فقط لأنّ الکلمة لعدم استقلالها وحدها و عدم حسن السکوت علیها لاتقعُ فی المحاورات إلّا فی ضمن الکلام بل لا یَظهُر أثرُ الإعرابِ والبناء فی آخرها إلّا فی ضمنه، لا سیَّما عند من ذهب إلی أنَّها قبل الترکیب لامعربة و لا مبنیّة.



1 علی بن مؤمن ابوالحسن بن عصفور، حامل لواء العربیة فی زمانه یالأ روس، صنّف الممتع فی التصریف، شرح الجزولیة، تلائة شروح علی الجمل و مات سنة 669، بغیة الوعاه، 2/210.

2 لم یسمّ قاتله، اللغة.

یحدوبها: أی ایل الحجیج أی یزجرها للمشی. هَیّات: فعّال بمعنی الصباح من هیّت به إذا صاح به، و هر مجرور لأنه صفة. عامدات ای قاصدات

3 فی«ح» تبرکا بذکره بلفظه الشریف.

4 فی«س» لمصدر.

5 سقطت هذه الجملة فی پس.

1 التهذیب فی النحو- لا بی البقاء العکبری المتوفی سنة 538. کشف الظنون، 1/518.

2 محمد بن یوسف عبدالدائم الحلبی محب الدین ناظر الجیش مهر فی العربیة و غیرها، شرح التلخیص و التسهیل و مات سنة 778، بغیة الوعاة، 1/275.

3 الأشعری(ابوموسی)(ت44هـ/665م) صحابیّ، احد الحکمین، مع عمرو بن العاص فی تحکیم أذرح بعد صِفیّن الممنجد فی الأعلام ص50.

1 هو أبو عبیدة معمر بن المثنّی ولدسنه 110/728 و من المرجّح جدّاً أنَّ مولده کان بالبصرة، و کان یعدّ من أجمع الناس علماً بلغة العرب القدامی و تاریخهم. تاریخ التراث العربی، فؤاد سزگین 80/111

2 لم أقف علی قائلهما.

دانلود پایان نامه عربی(الحدیقه الأولی معنی النحو فی الاصل وحدة اصطلاحأ)

  • Mehrdad

پیوند زبان و شخصیت

Mehrdad | Thursday, 7 July 2016، 09:34 PM

پایان نامه پیوند زبان و شخصیت

پایان نامه پیوند زبان و شخصیت

دانلود پایان نامه پیوند زبان و شخصیت

پایان نامه پیوند زبان و شخصیت
پیوند زبان و شخصیت
تحقیق  پیوند زبان و شخصیت
پروژه پیوند زبان و شخصیت
مقاله  پیوند زبان و شخصیت
دانلود پیوند زبان و شخصیت
دسته بندی پژوهش ها
فرمت فایل doc
حجم فایل 18 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17

پایان نامه پیوند زبان و شخصیت

 

مقدمه:

چگونه بنویسیم که خواننده از ابتدا تا انتهای داستان همراه نویسنده حرکت کند و نه تنها همراه نویسنده باشد که با لذت و بدون اینکه یک لحظه کتاب را از خود جدا کند، پا به پای نویسنده جلو رود.

شخصیت های یک داستان چگونه پرورانده شوند که خواننده احساس کند، شخصیت های خیالی داستان، افرادی هستند صاحب پوست، گوشت و خون که حتی صدای نفس کشیدنشان شنیده می شود و بعد از کنار گذاردن کتاب، آن ها را زنده تر از اطرافیان خود ببیند و آن گونه با دنیای کتاب ارتباط برقرار کند که ارتباطش با محیط اطراف بریده شود.

یکی از عواملی که مخاطب با داستان ارتباط نزدیکی برقرار می کند، گفتگو است. حال این گفتگوها یا گفتگوی شخصیت ها با یکدیگر است یا گفتگوی درونی شخص با خودش.

در روند داستان هر چه حضور نویسنده نامرئی تر باشد و خواننده با پیش روی داستان و یا گفتگوی شخصیت ها ارتباط وقایع را درک کند، داستان جذاب تر است. حال این که، گفتگوها چطور پرورده شوند، بسته به درک نویسنده از موقعیت افراد در اجتماع دارد نویسنده تازه کار نثرش یکدست است و تمام شخصیت های داستانش یک جور یا نامتناسب با موقعیت اجتماعی شان حرف می زنند، همین امر مانع از آن می شود که مخاطب ارتباط نزدیکی با داستان برقرار کنند.

فهرست مطالب

عنوان........................................................................................... صفحه

مقدمه....................................................................................................................

زبان و قدرت.........................................................................................................

زبان و احساس.......................................................................................................

زبان و روستا..........................................................................................................

زبان درونی      

دانلود پایان نامه پیوند زبان و شخصیت

  • Mehrdad